معنی عقد روان - جستجوی لغت در جدول جو

عقد روان

لغت نامه دهخدا

عقد ضمان

در فقه و حقوق برعهده گرفتن بدهی کس دیگر و ضامن او شدن

فرهنگ فارسی عمید

عقد امان

(عَ دِ اَ)

امان نامه. ج، عقود امان. (فرهنگ فارسی معین)

لغت نامه دهخدا

عرش روان

(عَ رَ)

بر عرش روندگان. کنایه از انبیاء و اولیاء است. (انجمن آرا). کنایه از انبیاء و اولیاء و اهل اﷲ و اهل دل باشد. (برهان) (آنندراج). عرش وران:
سدره نشینان سوی او پر زنند
عرش روان نیز همین در زنند.
نظامی.
عرش روانی که ز تن رسته اند
شهپر جبریل بدل بسته اند.
نظامی

لغت نامه دهخدا

عقد رو

(عِ دِ)

زیب و زیوری چون حلقه ای از گل یا زر و جواهر بر گرد روی. (یادداشت مرحوم دهخدا)

لغت نامه دهخدا

شاد روان

آن که روحش مسرور باشد: به جهت آن تا این خلیفه زادگان جعلکم خلائف فی الارض شادروان باشند این شادروان سفلی را چنان بسیط و عریض تربیت فرمود... (لباب الالباب)، مرحوم مغفور: مجلس فاتحه شادروان... در مسجد... منعقد خواهد شد

فرهنگ لغت هوشیار

عقده روانی

سر کوفتگی سر خوردگی گره روانی در تازی عقده النفسیه

فرهنگ لغت هوشیار

عقد ضمان

پیمان پایندانی

فرهنگ لغت هوشیار

عقد امان

زنهار نامه

فرهنگ لغت هوشیار

معنی عقد روان - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما